سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

خودکشی سیاسی یا قهرمان ملی؟

    نظر

 

 خودکشی سیاسی یا قهرمان ملی؟

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید


  بسم الله الرحمن الرحیم

 در اینکه احمدی نژاد به تدریج دارد شمشیر را از رو می بندد و آماده نبرد با اصولگرایان می شود کمتر دیگر می توان تردید کرد. منتهی دو پرسش مطرح هستند. نخست اینکه انگیزه او در رفتن به سمت رویارویی با اصولگرایان چه می باشد؟ آیا او صرفا بدنبال گرفتن تاییدیه برای ورود رحیم مشایی به انتخابات است؟ یا آنکه میداند چنین احتمالی وجود ندارد و میخواهد با طرح رحیم مشایی اصولگرایان را در حقیقت وادار به پذیرش نامزد دیگری نماید؟ یا آنکه هدف او اصلا انتخابات نیست و او صرفا بدنبال گرفتن نوعی تضمین برای همکاران نزدیکش بعد از پایان ریاست جمهوری اش است؟ سئوال اساسی آن است که با کدام لشکر و نیرو؟ عقبه و توانایی های وی در رفتن به سمت رویارویی با حاکمیت کدام هستند؟ ایشان بر روی کدامین نیروهای اجتماعی حساب باز کرده که اینچنین اصولگرایان را دارد به چالش می کشد؟ بگذارید با پرسش دوم کار را شروع کنیم.
از منظر جامعه شناسی سیاسی عمده نیروهای اجتماعی که رئیس جمهور می تواند بر روی آنان حساب کند همان اقشار و لایه های تهی دستی هستند که سفرهای استانی بهمراه دریافت یارانه ها و سایر حمایت های مالی دولت ظرف 8 سال گذشته احمدی نژاد را برایشان بدل به یک چهره محبوب و مردمی ساخته است. البته در کنار کمک های نقدی، رفتار های اجتماعی آقای احمدی نژاد از جمله سخن رانی هایش از وی یک چهره کاریزماتیک در میان همان اقشار تهی دست و کم درآمد جامعه ساخته است. اما این اقشار حتی اگر بالفرض هم خواسته باشند از رئیس جمهور کاریزماتیک شان حمایت نمایند هیچ ابزاری برای تحقق این منظور ندارند. نه حزبی وجود دارد، نه تشکل سیاسی و نه هیچ سازمان سیاسی که این اقشار بتوانند از طریق آنها حمایت شان از احمدی نژاد را بنمایش بگذارند. اشکال دیگری که احتمالا احمدی نژاد به آن توجه ندارد آنست که اساسا از منظر مبارزات اجتماعی تهی دستان از جمله دهقانان یا روستاییان نه تنها در ایران که در سایر جوامع هم بسیار محافظه کار و کم تحرک می باشند. در تمامی جنبشهای اجتماعی تاریخ معاصر ایران اقشار و لایه های تهی دست طرفدار رئیس جمهور، یا نقشی نداشته اند یا نقششان بسیار کم رنگ و دیر هنگام بوده. در جریان انقلاب اسلامی خودمان هم "کوخ نشینان" علیرغم دسته گل های فراوانی که بعد از انقلاب برایشان ارسال گردید جزء آخرین گروههایی بودند که به انقلاب پیوستند. آیا ممکن است رئیس جمهور همان اشتباهی را که درجریان 11 روز قهر و خانه نشینی اش مرتکب شد تکرار نماید؟ شاید آنروز ایشان تصور می کرد که در صورت قهر، کسری از حامیانش بخیابانها ریخته و بنفع وی شعار خواهند داد. او قطعا میان "کوخ نشینان" محبوب ترین چهره سیاسی کشور است و همین فردا اگر آنان می توانستند او را برگزینند یقینن کسر قابل توجه ایی از آنان به او رای می دادند. اما اشتباه آقای احمدی نژاد آنست که میان رای دادن آنان و اینکه حاضر شوند برای او هزینه کنند تمیز قائل نمی شود. چه در جامعه خودمان و چه در سایر جوامع ، آنان که پای کار می ایستاند و برای خواسته ها و مطالبات سیاسی و اجتماعی شان حاضرند هزینه پرداخته و بزندان رفته و حتی کشته شوند محرومین و پابرهنه ها نیستند بلکه تحصیلکرده ها و اقشار و لایه های مرفه تر شهر نشین هستند. همانها که از قضای روزگار او 4 سال پیش آنان را "خس و خاشاک" نامید. ممکن است احمدی نژاد بما بگوید که اگر چه علوم سیاسی، تاریخ و جامعه شناسی نخوانده ، اما ایشان هم همه اینها را می داند و اتفاقا در پیکارش با اصولگرایان خیلی حسابی بر روی " یارانه بگیرها" باز نکرده است. در آنصورت چند احتمال مطرح می شوند.
احتمال نخست همان گمان در اختیار داشتن مدارکی علیه اصولگرایان است. همان سلاحی که بارها تلویحا تهدید نموده که آنر وارد میدان خواهد نمود. هیچکس نمی داند که براستی او چه اسناد و مدارکی در دست دارد. مهم تر اینکه آیا براستی او اساسا مدارکی در دست دارد یا بگفته یکی از سران اصولگرا" صرفا دارد بلوف می زند"؟ آیا ممکن است احمدی نژاد هیچ چیز در دست نداشته باشد و صرفا دارد بلوف می زند؟ عقلا و منطقا اگر احمدی نژاد هیچ چیز در دست نمی داشت ، به جای رفتن بسمت درگیری به سمت مصالحه پشت پرده می رفت.
احتمال دوم آنست که احمدی نژاد می خواهد اصولگرایان را "به مرگ بگیرد که آنان به تب رضایت دهند".می خواهد رحیم مشایی را مطرح کند که آنان به نیکزاد، شیخ الاسلامی یا علی اکبر صالحی رضایت دهند.
احتمال سوم آنست که او اساسا در فکر رویارویی نیست بلکه می خواهد با طرح مسئله رویارویی در حقیقت به یک مصالحه با اصولگرایان برای بعد از پایان ریاست جمهوری اش برسد. مصالحه ایی که او در این دو سه ماه باقی مانده از ریاستش دم فروبندد و در مقابل اصولگرایان هم بعد از اتمام دوره اش بسمت نزدیکانش نروند. آنچه این ظن را قوت می بخشد آنست که احمدی نژاد بدرستی می داند که برخلاف وی که بدنبال درگیری می باشد، اصولگرایان اصلا تمایلی به درگیری نداشته و با همه وجود خواهان آن هستند که این چند هفته هم به خیر و خوشی به پایان برسد. تا بهمین جا هم اصولگرایان بهاء سنگینی برای حمایت شان از احمدی نژاد پرداخته اند و یقیننا دیگر نمی خواهند برای احمدی نژاد و حمایت تمام قدشان از وی بیشتر ازاین متحمل هزینه شوند.
و بالاخره می رسیم به آخرین احتمال. اینکه او میخواهد با ایستادن در برابر اصولگرایان و " له شدن" بدست آنان بدل به یک قهرمان و اسطوره شود.
اینکه کدام یک از این احتمالات در مخیله احمدی نژاد می گذرد معلوم نیست. شاید هم اساسا در ذهن او انگیزه های دیگری در جولان هستند و او به همه این تحلیلها دارد پوز خند میزند. اما یک نکته دیگر احتمال و حدس و گمان نیست. اینکه احمدی نژاد به این آسانی ها از قطار پاستور پیاده نخواهد شد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی